عبور میکنم ؛هر روز ؛از نیمکت های خالی پارک؛طوری که انگار کسی؛در نیمکت های آخر؛انتظارم را می کشد؛به آن جا ...
ادامه مطلب
همیــــشه جایی در حوالی دلتــنگی من جــاری می شــوی…جــاری می شــوی در ابـــریِ چشــمانـــم…و می بـــاری آنقــدر تا زلال شـــوم…تا ...
ادامه مطلب
یکنفر در همین نزدیکی هاچیزی به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است…خیالت راحت باشدآرام چشمهایت را ببندیک نفر برای ...
ادامه مطلب
این که چقدر از آن روز ها گذشته،یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم،یا اینکه هر کداممان کجای دنیا ...
ادامه مطلب
اگر به کتاب فرهنگ لغات فارسی مراجعه کنید، مشاهده می کنید کنار کلمات معانی آنها درج شده است اما در ...
ادامه مطلب